ماجراي كربلا پايان پذيرفته، ولي غم هاي زينب فراموش شدني نيست هر لحظة او كربلا وعاشورا و اسارت و درد و رنج است. هر لحظه، مدينه يادآور حديث كساء اهل بيت و دوران هجرت زينب وحسين از سختترين دوران عمر اوست.
در مدينه قحطي سختي رخ داده است. عبدالله بن جعغر كه بحر جود و كرم است و عادت بر بذل و عطا دارد، به دليل اينكه دستش از سرمايه دنيا تهي گشته راهي شام ميگردد و به كار زراعت مشغول ميشود؛ ولي زينب، هر روزش گريه و داغ دل است. مدتي ميگذرد كه زينب گرفتار تب وصل خانوادهاش ميگردد و هر لحظه مريضي او شدت پيدا ميكند، تا اينكه در نيمة ظهر به همسر خويش عبدالله ميگويد: «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.»
عبدالله گويد: «او را درحياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينة خويش نهاده و مدام زير لب حرفي ميزند، به او نزديك شدم ديدم پيراهني را كه يادگار از كربلاست؛ يعني پيراهن حسين كه خونين و پاره پاره است را روي سينه نهاده و مدام ميگويد: «حسين، حسين، حسين! ...»
لحظاتي بعد او وارد بر حريم اهل بيت النبوه گشت و كارنامةعمرش به خير و سعادت ختم گرديد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
کلیپ در مورد امام حسین
زیارت عاشورا+ترجمه
پایان درد های زینب(س)-خاموشی خورشید
کربلا در کربلا امیرالمومنین
گالری مراسم عزاداری
درد دل با کربلا
کلیپی زیبا در مورد امام حسین
دو انیمیشن کوتاه در مورد امام حسین (ع)
پخش زنده حرم امام حسین و حضرت ابالفضل العباس (ع)
متن وصیت نامه امام حسین
هدف عالی قیام حسین (ع) از زبان خود امام
مجموعه کارت پستال های ویژه محرم
...
نماهنگ های امام حسین (ع) و محرم
عکس محرم
گالری عکس محرم
امام حسین
کربلا در کربلا مانده